کلبه تنهایی
به نازم به وفای سگ محبت میکنی نمک گیر میشود در وفای تو باقی می ماند مهم نیست که محبتی که به او میکنی زیاد است یا کم اهمیتی ندارد به خاطر این چشم داشتی از او داری یا نه مهم این است که محبت میکنی ولی بعضی از ما انسانها وقتی میخواهیم محبتی ساده ارزانی او بکنیم به دست هایت خیره میشن ارزش یابی میکنند اگر بی ریا باشد ان را با چشم ریا نگاه میکنند . ای کاش کمی از وفای سگ در تن ما بعضی از انسان ها بود* ای کاش ان روز تو را نگاه نمی کردم ای کاش چشمانم کور بود وتو را نمی دیدم نمی دانم چرا اسمت همچون خودت زیباست همیشه از ادم های دوره برم دوری میکردم ولی نمی دانم چرا دوست دارم با تو باشم همیشه از نوع صحبت کردن های ادم های مثل تو متنفر بودم ولی نمی دانم صدای تو چقدر به گوشم زیباست وقتی هم جنسان تو را در خیابان میدیدم چشمانم بر زمین بود نمی دانم ان روز کزایی چرا به تو نگاه کردم روزگاری بود دنیا در دست من بازیچه ای بیش نبود متنفر بودم از دل بستن نمی دانم این دل چرا دل بست از گفتن هیچ چیزی شرم نداشتم چرانمی دانم باچشمان افسونگرت لال ا م میکنی بمیر ای دل که بیماری دوست داشتم تو را نمی خواستم ولی صد حیف که میخواهم تو را دوست داشته......م