کلبه تنهایی
ساعت 16در ساختمانی قرار کاری داشتیم که در مورد کار .پورسانت وحقوق صحبت می کردیم که حدود 16.45 دقیقه ه توافق رسیدیم وبعد از اینکه توافق نهایی رسیدیم ومن کاغذ قرارداد را در دستمگرفتم تا قراداد را امضا کنم ناگهان زمین لرزید وایستاد ویک لحظه هراسان از جایم بلند شدم وزمین شروع به حرکت کرد ومنهم خودکار وقراداد را زمین انداختم وفرار کردم وبدون اینکه توجهی به ان بکنم وخدا را شکر خدا به ما رحم کرد وتوانستیم از ان ساختمان بیرون بیایم ولی تر سی که ان لحظه وجودم را فرا گرفت از یادم نمی رودودر خیابان به جزء یک کلمه بگوش نمی زسید خدا یا قلط کردیم رحم کن هم ترسیده بودند واقعا ترسی عجیب دلشت ودر حدود 15دقیقه بعد زمین بازهم شروع به حرکت کرد همه داد می زدن وفرار می کردن وهمه این بار با صدای بلند تر داد می زدن خدایا قلط کردیم خدایا رحم کن واقعا ایتی بود تا با روز قیامت بیشتر اشنا شویم شاید در شهرما به هیچ کس در اثر زلزله صدمه ای نرسید ولی دیدم هر انچه مردم سالها به خاطرش زحمت کشیده بودند در ثانیه ای رها کردن الان وظیفه مردم تبریز وانان که صدمه ندیده اند ان است که به انان که در هریس ورزقان واهر مصیبت دیده اند کمک کنند وظیفه ای است که در حق تمام مسلمانان هست که به هم نوع مصیبت دیده خود کمک کنند تا خداوند در روزهای سخت زندگی به انان کمک کند واقعا انسان جانشین خدا در زمین است واگر انسانی به انسانی دیگر کمک کند مثل اینست خدا کمک کرده است شاید فردا ما دچار مصیبت شویم.وامیدوارم مردم تبریز سالها ان روز از یاد نبرند که تمام اموال و جانشان انان در مشت زمین می توانست به راحتی نابود شود.